حقیقت

امروز میخوام چند خط از حقیقت جامعه مان بنویسم...

جایی که اگر دزدی در خیابان با کیف زنی فرار کند پلیس اول میگوید خواهرم حجابت...

جایی که آخوند ها با چند متر پارچه که دور سرشان پیچیده اند صبح ها فتوا میدهند و هدایت میکنن زن را به حجاب و شب ها هم خواب فاحشه ای میشوند که از درد بی پولی و گرسنه گی روی اورده به این کار 

جایی که تورم مهم نیست تحریم مهم نیست جان کندن ملت مهم نیست بی کاری جوانان مهم نیست ولی ولی ولی حجاب تو مهم است چند تار موی تو مهم است...

جایی که شکم های گرسنه بچه های کار مهم نیست اینجاست که خجالت میکشم بگویم حجاب تو مهم است

جایی که حتی کتاب مقدسش میگویند کتک زدن زن آزاد است ولی صدای بلند زن ممنوع 

جایی که زن اجازه ندارد زن باشد خواننده شود برقصد اما مرد اجازه دارد چند همسر داشته باشد و هزاران صیغه

جایی که حتی مادرانمان نمیدانند حق و حقوقشان از زندگی فقط آشپز خانه نیست که صبح تا شب کار کنند و شب ها ناسزا بشنوند برای قابلمه ته گرفته...

جایی که اگر فرزند خوب باشد بچه پدر است و اگر بد باشد مقصر تربیت غلط مادر است...

جایی که باید دست پختمان خوب باشد خیاطی بلد باشیم تا زندگی را تنگ نکنند برایمان 

جایی که پدرانمان وقتی آواز خواندیم گفتند برو خانه شوهر هر غلطی خواستی بکن و شوهرانمان گفتند اینجا خانه پدرت نیست هر کار میخواهی بکنی 

آری اینجا مردان پشت هم می ایستند ولی زنها روبه روی هم هستند ...

اینجا ایران است:)